در خانوادهای روحانی و تقوا پيشه در محله پامنار شهر تهران متولد شدم. ما از نسل ابوذر غِفاری از بزرگان صحابه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و یاران امیرمؤمنان امام علی (علیهالسلام) هستیم. جد اعلای ما محقق مِیسی (رحمهالله) از معاصران محقق کرکی (رحمهالله) و از اساتید شهید ثانی (رحمهالله) است که به نوشته شیخ حرعاملی (رحمهالله) در شمار بزرگترین علمای جبلعامل در قرن 10 هجری بوده است. تا کنون 400 سال است نسل اندر نسل افتخار پوشیدن لباس روحانیت را داریم و به نوبه خودم امیدوارم نسلهای بعدی ما نیز امانتدار این وظیفه خطیر باشند. پدربزرگم مرحوم شیخ علی معرفت در اصفهان زندگی میکرد؛ او اهل سده (خمینیشهر) و از روحانیون شهر بود. برای ادامه تحصیل و زندگی به کربلا رفت و به اصطلاح مجاور حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) شد. پدرم آیتالله میرزا احمد معرفت (رحمهالله) در کربلا به دنیا آمد. ایشان با مادرم ـ که اصالتا اهل شهر دامغان هست ـ در عراق ازدواج کرد و دو برادر و دو خواهرم در آنجا به دنیا آمدند. پدرم در زمان احمد حسن البکر رئیس جمهور وقت عراق به دلیل برخی سخنرانیهای انقلابی علیه شاه ایران و حزب بعث عراق و حمایت از امام خمینی (قدسسرّه) به ایران تبعید شد. او جزء نخستین گروههایی بود که توسط بعثیها از عراق بیرون رانده شد. در سال 1349 پدر و مادرم در حالی که 4 فرزند خردسال داشتند ـ بدون اینکه به آنها اجازه دهند اسباب و اثاثیه خود را به همراه بیاورند ـ زندگیشان را در محله پامنار تهران آغاز کردند؛ پس از آن، عموی من نیز آیتالله محمدهادی معرفت (رحمهالله) مفسر بزرگ قرآن کریم از کشور عراق اخراج و در قم ساکن شد. من در روز 22 بهمن سال 1357 درست همان روز پیروزی انقلاب اسلامی به دنیا آمدم. مادرم همیشه خاطرات تلخ و شیرینی از آن روزها برایم تعریف میکند؛ برایم از سختی تولد من در خانه به دلیل حکومت نظامی، با کمک زنان همسایه بدون حضور پزشک و ماما، میگوید. پس از اتمام تحصیلات دبیرستان، در سال 1378 وارد دانشگاه شدم و در رشته مورد علاقهام مهندسی عمران ادامه تحصیل دادم؛ پدرم به هیچ عنوان مخالفت نکرد و هزینه تحصیل مرا نیز تأمین میکرد. ایشان با اینکه یک روحانی بسیار سنتی بود، هیچگاه فرزندانش را به تحصیل در حوزه علمیه اجبار نکرد؛ بلکه به آنها حق انتخاب میداد. با جدیت در دانشگاه درس میخواندم؛ زیرا دوست نداشتم وقتی بعد از پایان تحصیلات دانشگاه به حوزه علمیه میروم برخی تصور کنند به خاطر عدم موفقیت در دانشگاه یا نداشتن کار، به حوزه علمیه آمدهام. در دانشگاه بهترین نمرات را کسب کردم و چندین ترم شاگرد اول دانشگاه شدم. اینکه چرا قبل از تحصیلات حوزوی به دانشگاه رفتم علل خاصی داشت؛ از آنجا که نگاه من تبلیغی با رویکرد جذب حداکثری است، معتقدم برخی از طلبههای جوان به دلیل عدم شناخت کافی از فضای دانشگاه نمیتوانند ارتباط خوبی با دانشجویان برقرار کنند؛ آنها درک کامل و واقعبینانهای از محیط و فضای دانشگاه حتی از کلاسهای مختلط ندارند؛ همین امر در نداشتن ارتباط مناسب و مؤثر با دانشجو تأثیرگذار است. یکی از اهداف من این بود که میخواستم این فضا را درک کنم و از لحاظ تجربی در زمینه نحوه ارتباط گرفتن با دانشجو مهارت کسب کنم. چهار سال تحصیل در دانشگاه، در شناخت از جوان دانشجو، محیط دانشگاه و علوم روز خیلی به من کمک کرد. در سال 1382 بعد از فارغ التحصیلی در رشته مهندسی عمران، پس از 24 سال زندگی در تهران، راهی شهر مقدس قم شدم. مدرسه علمیه معصومیه جایی بود که تحصیلم را آغاز کردم؛ طلاب این مدرسه فارغالتحصیلان مهندسی، پزشکی و سایر رشتههای دانشگاهی بودند و همین امر محیط را برای تحصیل حوزوی آسان میکرد. در سال 1383 با همسرم عقد کردم و یکسالِ بعد، به طور مستقل تشکیل خانواده دادیم؛ همسرم متولد قم و اصالتا اهل نیشابور ـ دیار قلمدانهای مرصّع و کاتبان حدیث سلسلة الذهب ـ است. پدر مهربانم را روز شنبه 26 محرم الحرام 1427 برابر 6 اسفند 1384 از دست دادم. این خادم اهل بیت (علیهمالسلام) و شاگرد مکتب امام صادق (علیهالسلام) درحین انجام فریضه تبلیغ و ترویج فرهنگ و معارف خاندان رسالت (علیهمالسلام) در غربت و دور از وطن، لحظاتی پس از سخنرانی بر فراز منبر حسینی (علیهالسلام) و ذکر مصیبت حضرت عباس (علیهالسلام) جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیکر پاکِ این عالم ربانی و مجتهد روز چهارشنبه 30 محرم 1427 پس از تشییع باشکوه در تهران و قم در حرم کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) در مقبره شهید مفتح (رحمهالله) به خاک سپرده شد. مدتی است به مشاوره و پاسخگویی در مراکز مشاوره مشغولم؛ یکی مرکز مشاوره حرم حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) است که از سال 1388 آنجا هستم؛ این مرکز، برای عموم مردم است. دیگری مرکز مشاوره حوزه علمیه قم که مخصوص طلاب است؛ هر دو مرکز کاملاً بهطور رایگان ارائه خدمات میکنند. ورود من به عرصه مشاوره به پایاننامه سطح3 عمومی حوزه بازمیگردد. موضوع آن «مهارتهای کلامی و غیرکلامی زوجین در خانواده از منظر آیات و روایات» بود؛ با تشویقهای هوشمندانه پدر همسرم حجت الاسلام والمسلمین آقای حسین دهنوی یکی از کارشناسان و استادان خانواده، این موضوع را برای پایاننامه انتخاب کردم. استاد راهنمای من حجتالاسلام والمسلمین آقای حسین حقجو پس از مشاهده نتایج خوبِ پایاننامه، از من برای فعالیت در مرکز مشاوره حرم مطهر دعوت کرد. در سال 1390 موفق به قبولی در مؤسسه آموزش عالی امام رضا (علیهالسلام) شدم و تحصیل در سطح3 تخصصی شیعه شناسی را آغاز کردم و الحمدلله پس از چندین بار کسب مقامهای برتر علمی، با دفاع از پایاننامه با موضوع «مرجعیت دینی اهل بیت (علیهمالسلام) نزد مذاهب کلامی اهل سنت» در سال 1395 فارغ التحصیل شدم. هرچند همزمان با تحصیل در حوزه علمیه، مشغول فعالیتهای مهندسی هم هستم؛ اما مهندسی عمران فعالیت اصلی من نیست؛ بلکه فعالیت اصلی من تحصیل، تدریس، پژوهش و تبلیغ است؛ از وقتهای اضافه خودم در زمینه طراحی، نظارت و حتی برخی اوقات اجرا بهره میبرم؛ درحال حاضر الحمدلله توانستهام مهندس پایه یک سازمان نظام مهندسی ساختمان باشم. تحصیل در دانشگاه کمک زیادی به من در زمینه تبلیغ دین کرد و به برکت آن و با همت و تلاش رایزن علمی وقت کشورمان در بلاروس و اوکراین، در فاصله سالهای 1390 تا 1393، چهار سفر تبلیغی به اروپا داشتهام. مقصد من در این سفرهای تبلیغی، شهر خارکف بود. این شهر یکی از شهرهای مهم اوکراین و پایتخت فرهنگی این کشور است؛ در دانشگاههای این شهر از ملیتهای مختلف دنیا تحصیل میکنند. با توجه به شناختی که از محیط دانشگاه داشتم توانستم با آنها ارتباط برقرار کنم و در این میان دانشجویان نیز از برنامههای تبلیغی استقبال کردند؛ اتباع کشورهای مختلفی در جلسات ما شرکت میکردند و چند نفر از آنها نیز به مذهب تشیع تشرف پیدا کردند. همنشینی با دانشجویان رشته معماری و عمران و بازدید از دانشگاههای آنها از حاشیههای جالب این سفرها بود. در سال 1393 در مقطع دکتری تخصصی شیعه شناسی در دانشگاه ادیان و مذهب قم قبول شدم؛ موضوع پایاننامه من در مقطع دکتری «بازشناسی مصادر حدیثی نخستین شیعه در باب مهدویت با محوریت دو کتاب الغیبه نعمانی و الغیبه طوسی» بود که الحمدلله در تاریخ 25 تیر 1397 موفق به دفاع از آن با درجه عالی شدم. درس خارج را نیز از سال 1391 تا 1395 نزد اساتید برجستهای همچون حضرات آیات ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی (حفظهماالله) گذراندم؛ در تاریخ 10 تیر 1398 نیز موفق شدم از پایاننامه سطح4 حوزه در کمیته اخلاق و تربیت با موضوع «آزادی و مبانی آن در اسلام و نقش آن در استحکام و گسست خانواده» با درجه عالی دفاع کنم. در دانشکده غیرحضوری دانشگاه ادیان و مذاهب، دانشگاه جامع علمی کاربردی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال و حوزه علمیه در مدرسه علمیه امام محمدباقر (علیهالسلام) ـ در زمینه علوم قرآنی، اخلاق و تربیت، ادبیات عرب، فقه و اصول، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تاریخ تحلیلی صدر اسلام، تاریخ امامت، کلام، فرق و مذاهب اسلامی ـ تدریس میکنم؛ افزون بر اینها، از سال 1398 عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال شدم و اکنون مدیر گروه معارف اسلامیِ این دانشگاه هستم.